نگاهی به گذشته وبرنامه ریزی آینده

این وبلاگ برای نسل جوان امروز بازتاب یافته است امید میکنم که دوباره فرهنگ گذشته خویش را با خرد گرایی زنده کنیم

نگاهی به گذشته وبرنامه ریزی آینده

این وبلاگ برای نسل جوان امروز بازتاب یافته است امید میکنم که دوباره فرهنگ گذشته خویش را با خرد گرایی زنده کنیم

انسان ها با هم فرق دارند

نوشته ای از شمس الدین غیاثی


  دوستان ګرامی همه انسانهای باهم فرق دارند همانطوریکه در ظاهر اندکی فرق دارند درباورها و معیارها هم با هم فرق دارند. یکدست کردن انسانها کاری خطا است. و اګر کاری به زور انجام شود باعث دورویی خواهد بود. پس بهتر است که انسانها آزاد باشند و آزادانه تصمیم بګیرند. البته هدایت و دادن فکر و اندیشه ویا کمک فکری و یا راهنمایی و دادن تجربه ها کاری نیکوست ولی نبایست هیچ اجباری در کار باشد. همه کشورهای مصنوعی ما بایست باهم متحد شوند تا در دنیا یک قدرت بحساب بیاییم. مشګل ما مشګل دین و مکتبهای اجتماعی نیست مشګل ما مشګل خود خواهی تمامیت طلبی عقل کل بودنها و اینکه غرورهای کاذب داریم هست حسادت و بی انصافی ظلم و تظاهر هم به اینها اضافه شده و تمامی این کارها آبی است که به آسیابان دشمن میریزیم. دشمنی که دندان تیز کرده است تا از سادګی و جهل ما سو استفاده کرده تفرقه بین ما بیندازد و زیر رو را ببرد. تعصب های کور و غیر علمی تفرقه های بینان کن ابزار مخربی است که در دست دشمن دانای ما قرار دارد. او میخواهد که ما باهم در جنګ جدال باشیم تا بتواند اسلحه های خود را بفروشد. تجارت اسلحه به تنهایی از تمامی تجارتهای دیګر سود آور تر است.

ما احتیاج به اتحاد پیشرفتهای علمی داریم. متاسفانه تمامی رهبران کمونیست کاپیتالیست و رهبران مذهبی هم تنها درفکر منافع خودشان هستند و مارا بازیچه خود قرار داده اند. مثلا کمونیست میګوید همه مردم بایست آنچه احتیاج دارند از طریق دولت دریافت کنند و آنچه که متیوانند هم به دولت خدمت کنند. که عملا همانطوریکه دیدید رهبران کمونیست زیر رو را بردند و غارت کردند خودشان زندګی های سوپر لوکس داشتند و مردم دیګر در بدبختی و هرماڼ. کاپیتالیست خوب هم باید مدیریت انسانی داشته باشد و سرمایه هایشان را در راه سعادت بشر و خدمت بکار بیاندازند که اینکارها هم نشد. رهبران دینی هم که حسابشان معلوم است بجای خدمت قصرهای ساخته شده از طلا دارند و به ریش مریدان و مومنان می خندند. ریشه همه این نابسامانی ها در نداشتن دانش عمومی است. آنان از جهل ما سو استفاده میکنند با دادن پول مردم را ګروه بندی کرده همه را بجان هم می اندازند. دعوای شیعه و سنی ترک فارس عرب عجم مومن وکافر بی دین و بادین متعصب و متساهل بهایی مسلمان یهود مسیحی و... همه ساخته دست آڼانی است که مردم عادی یا همان ۹۹ در صد را در تفرقه و بیچارګی و جهل نګاه میدارند و سوارشان میشوند. از دینهای عرفانی و انسانی مکتب های خرافی و جهل و ظلم کشت کشتار درست کرده اند. تمدن عظیم اسلامی را پریشان کرده اند. و آنرا به خرافات آلوده نموده اند.

طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب و فرض است ولو اینکه در چین آموزش داده شود. آیا رهبران مذهبی ما این عمل را انجام میدهند یا اینکه با سرمایه های ملی ماشین ساخت از تلای سفید سوار میشوند و یا با هواپیمای ساخته شده از تلای زرد پرواز میکنند. که میدانید که در اسلام هم اصراف حرام است. بیایید به اصل داستان که همانا دوستی و انسانیت است برګردیم و با خدمت به عالم انسانی دین خود را به مردم ادا کنیم. متاسفانه دینهای الهی و مکتب های اجتماعی همه دست خوش بی انصافی جهلا شده است. و از آن به عنوان یک حربه برنده برای اهداف خصوصی شوم خود سو استفاده میکنند. معیار بایست معیار انسانی باشد. نه تهمت فحاشی کافر شمردن و ابله شمردن دیګران؟ دیده ز عیب دګران کن فراز صورت خود بین در او عیب ساز درخت تو ګر بار دانش بګیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را. توکز محنت دیګران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی. توهین و تحقیر دیګران کاری بیهوده است. و متصل شدن و آویزان شدن به آلات تناسلی و مدام آنها را ذکر کردن عملی ناشایست می باشد. حتی حضرت محمد هم فرمودند که توهین به کافرها هم جایز نیست چه که آنان هم به شما توهین خواهند کرد. این همه جنګ جدل حاصل کوته نظری است چون دورن پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه یکی است. همه دیګر را دوست بدارید همانطوریکه من شما را دوست داشتم باهم برادر و مهربان باشید. سراپرده یګانګی در عالم انسان بلند شد به چشم بیګانګی بهم ننګرید که همه بار یک دارید و شاخه های یک شاخسار ګلبرګهای یک ګلبن. ای دوست در روضه قلب جز ګل عشق مکار. ای بی خبران کجایید کجایید محبوب در اینجاست بیایید بیایید. زنان و مردان امانتهای من هستند به آنان جز با نظر پاک نظری دیګر نکنید. دوش شیخ میګشت با چراغ ګرد شهر که از دیو دد ملولم انسانم آرزوست. حرص طمع غارت دزدی رشوه خواری خوردن حق دیګران ظلم ستم پایدار نخواهد بود سعدیا مرد نکونام نمیرد هرګز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند. ای دوست برجنازه دشمن چو بګذری شادی مکن که برتوهم همین ماجری رود. درخت دوستی بنشان که میوه های ګرانبها دارد نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد
.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد