نگاهی به گذشته وبرنامه ریزی آینده

این وبلاگ برای نسل جوان امروز بازتاب یافته است امید میکنم که دوباره فرهنگ گذشته خویش را با خرد گرایی زنده کنیم

نگاهی به گذشته وبرنامه ریزی آینده

این وبلاگ برای نسل جوان امروز بازتاب یافته است امید میکنم که دوباره فرهنگ گذشته خویش را با خرد گرایی زنده کنیم

شیرهای خراسان و ستاره های آریانا


شیرهای خراسان و ستاره های آریانا

یکی از سایت های هندوستان بنام (گول دات کام) بازیکینان تیم ملی افغانستان را (شیرهای خراسان) لقب داد. این سایت که تمام بازی های فتبال جنوب آسیا را دنبال میکند و معلوماتی دقیقی را از این بازی ها ارایه میدهد. بعد از اینکه افغانستان با نتیجه یی پر گولی ۸ در مقابل ۱ بوتان را شکست داد این عنوان را برای ملی پوشان کشور داد.
همچنان بعضی از سایت های دگر ورزشی عنوان (ستاره های آریانا) را نیز به ملی پوشان داده اندو همچان بلال آرزو را الهام بخش شیران خراسان معرفی نموده هست.
در تاریخ آریانا پریروز خراسان دیروز و افغانستان امروز اولین بار است که ملی پوشان ۸ گول را وارد دربازه تیم خارجی می نمایند و گل خوشحالی را برای هموطنان خویش هدیه می دهند.
بوتان یکی از تیم هایست که بهترین امکانات را در اختیار دارد اما بازیکنان کشور ما تنها و تنها اعتماد به خود دارند وبس امید داریم که در مسابقه بعدی که روز جمعه ساعت ۲ بجه بعد از چاشت در مقابل نیپال دارند پیروزی را از آن خود نموده راهی فاینل شوند.



تا به کی دنبال خرافات؟

بخش نخست

محمد جان آریا

 معمولن خرافات درتمام فرهنگ ها بشری ریشه دارد ، اما بیشتر جای خود را در کشور های حفظ نموده است که سطح دانش پایین می باشد واین پدیده در کشورهای جهان سوم به حد بالای وجود دارد که  بیشترین این کشور ها در قاره آسیا و آفریقا مانند افغانستان - پاکستان- هندوستان - ایران وغیره... موقعیت دارند.
 زمانیکه انسان  ها از باور ها و اعتقادات غیر عقلانی پیروی میکنند و به باورهای پوچ و بی معنی ارزش قایل می شوند ، خرافات گفته می شود.
اندیشمندان از خرافات تعریف های گوناگونی دارند:
 خرافات عبارتند از معتقدات، باورها یاانجام کارهایی که هیچگونه ریشه عقلانی ندارند. خرافات به اسطوره ها و پیشگویی ها مربوط می شوند .
حالا که که اندک در باره خرافات آگاهی پیدا کردیم باید بی اندیشم که کدام کار های در زندگی روز مره ما شامل دنیا تاریک خرافات می شود و ما را نمیگذارد که درست بی اندیشیم.
انسان های خرافاتی دایماً متعصب بوده وهمچنان دچار مشکلات روانی می باشند به باور این چنین آدم ها همه اختیار انسان به دست موجود دگری که خودش ناپیداست می باشد . که این باور باعث نا امید شدن انسان از زندگی می شود و جامعه را به سوی نابودی وبربادی سوق می دهد.
  خرافات در فرهنگ ها مختلف انواع واقسام گوناگونی دارند که از نجمله می توان چند نمونه داد:
- زیاد خندیدن باعث گریه کردن انسان می باشد.
- از طرف شب باید خانه جاروب نشود.
- کسیکه حامله است باید مرده خانه نرود.
از این گونه مثال ها بسیار است ، اما منظور از این نوشته چیزی دگری می باشد که ریشه عمیقی در فرهنگ افغانستان در طول یک هزار سال اخیر داشته است آن عبارت از کار ها یست که شیعیان دنیا به ویژه افغانستان انجام میدهند و گویا با این کار شان روح امام حسین را شاد می سازند. خصوصاً بدن خود را زجر دادن وبا زنجیر زدن که حتی باعث می شود از بدن انسان خون جاری شود و از همه بدتر کودکان کوچک را نیز قربانی این گونه کار ها میکنند که نمونه زیادی وجود دارد. کودکانی که تا هنوز چهار یا پنج ساله هستند با چاقو فرق شان را می برند و خونی ایشان را می کشند.
   بنده نمیدانم در کدام کتاب نوشته شده هست که برای خشنودی روح کسی خود را عذاب بدهید ، درست تمام مسلمانان دنیا به یوم عاشورا باور دارند با خیرات و نعت خوانی ها وکارهای نیک این روز ها را پذیرایی کنیم ، نه اینکه به سوگ نشسته گریه نموده خود را لت و کوب نماییم در این صورت روح نواسه های پیامبر خشنود نه بلکه آزار واذیب می بینند و هیچ فایده به آنها از طرف ما نمی رسد.
مکتب های باطل و بهیوده و تقلید های کورکورانه از نیاکان باعث پیدایش خرافات می شود واین پدیده زمانی از بین یک جامعه فرار میکند که مردم آن با زیور دانش آراسته باشند ودر غیر این صورت بدبختانه انسان ها را از بین می برد و اندیشه ها را بیمار می سازد.

امید میکنم روزی شود آنعده افراد خرافاتی ازاین گودال های سیاه و عمیق خرافات بیرون آمده و در سرزمین پهناور دانش گام گذاشته و از نور خرد بهر مند شوند.


اندیشه ها

اندیشه ها
هر شب ترا به لوح ، اندیشه های خود
تصویر میکنم
با چراغ خاطرت این کلبه
تنویر میکنم
در لابلای حرف دل ، آهنگ می شویی
پای کلام به زلف تو
زنجیر میکنم
مجنون وار ، با در و دیوار صحبتم
عادت شده ، و نالۀ
شبگیر میکنم
بیا ، ساز سرودهای خسته ام بشنو
که در نبود تو پیراهنی ، امید خودم
چیر میکنم
«آریا » در اندیشۀ فردای باطلی
دارد بپای تو ، جوانی را چسان
پیر میکنم

چند سخن پیرامون واژه تاجیک وتاجیکان

درباره واژه تاجیک دیدگاه های گوناگون وجود دارد و زیادتر دانشمندی غربی درین مورد پژوهش نموده اند که اکثریت شان بنابر دلایل مختلف واقعیت ها را پوشانیده وکوشش میکنند تا تاریخ بیش از ۷۰۰۰ هزار ساله تاجیکان را جعل کنند.
  درجای خواندم که تاجیک همان عرب هایست که در خراسان ماندند و به شکل تازیک و بلاخره تاجیک شده اند که این دور از واقعیت می باشد. چرا که در باره ما غربی ها چرا پژوهش کنند آیا ما خود را نمی شناسیم که دست به نوشته های مغرضانه غربی ها عرب ها می بریم .
اگر خوب دقیق شویم واژه (تاجیک) از سه بخش ساخته شده است واین را دانشمندان خراسانی(افغانستانی) هم تایید کرده اند. /تاج/ که در اصل /تاژ/ می باشد که همان /تاج/ هست و/ی/ نسبتی را به خود گرفته و /ک/ هم منسوب شدن را نشان می دهد. پس تاجیک به معنی کسیکه (دارنده تاج) باشد معنی میدهد.
مردمان کوهستانات خراسان تا هنوز هم کلاه های به سر دارند که درآن از پر مرغ تاج ساخته اند می توان به مردمان چترال اشاره کرد و مردم نورستان که پای عرب ها در نورستان نرسیده بود پس چگونه می توانند که عرب ها باشند.
 به هر روی از زمان های بسیار گذشته از پیشدادیان-کیانیان- هخامنشان- اشکانیان- ساسانیان... همه این ها داری تاج بودند و منسوب به تاجیک هستند واین را کسی اینکار کرده نمی تواند.
اما بدبتختانه که شوری سابق وعرب ها این مردم را پارچه نموده گوشه را افغانستان گوشه ای را ایران و هم گوشه را تاجیکستان نامیدند و سرزمین این مردم کشاروز را به دگران تقسیم کردند هنوز هم درازبکستان بیش از ۷ ملیون تاجیک وجود دارد که ۹۰ درسد باشنده های سمرقند وبخارا را تشکیل میدهند هنوز هم مردم چین اوقات نماز را به زبان پارسی دری میگویند و یک بخشش خود را تاجیک می نامند اما بین این مردم مرزهای سیاسی کشیده شد ودارد آهسته آهسته این مردم از یکدیگر دور شده بیگانه می شوند.
پس باد فرهنگ گذشته ای خویش را دوباره باسازی نموده و یک آینده روشنی را برای نسل آینده خود رقم زنیم چون تاریخ دنیا را تاجیکان نوشته اند یعنی آغاز تاریخ بدست تاجیکان شروع شده و ادامه آنرا اروپا داد.
زنده و پاینده باد مردم تاجیک( آریایی ها یا پارسیان)

چند سخن با همزبانان ایرانی

باور غالب در ایران اینست که ای کشور خاستگاه زبان پارسی است واین زبان نیز به دست مردم ایران به دگر پارسی زبانان شناسانده شده است. ولی این تصور درستی نیست زبان وادب پارسی درایران کنونی پیشنه ای در حد ماروالنهر و یا خراسان (افغانستان) نداشته است.

  رسمیت زبان پارسی کنونی در ماورالنهر تثبیت شد یعنی تختگاه سامانیان بیشتر شاعران سده های نخستین ادب پارسی یا از ماورالنهر برخاسته اند و یا از خراسان قدیم که فقط بخشی از آن در ایران کنونی واقع شده است.

   حنظله بادغیسی محمد وصیف سگزی رودکی سمرقندی ابوشکور بلخی رابعه بلخی شهید بلخی عماره مروزی اوالموید بلخی اثیر الدین اخسیکتی دقیقی توسی منجیک ترمذی کسایی مروزی- فردوسی توسی- فرخی سیستانی- عنصری بلخی- و منوجهر دامغانی همه شاعران نواحی شرقی این قلمرو هستند وازاین میان فقط توس درایران واقع شده است. کسانی مانند غضایری رازی و منطقی رازی هم از ری بر خاسته اند. غالبن به دربارهای مشرق وابستگی دارند. بدین ترتیب ما تا حوالی سده ششم شاعران بسیار معروفی از نواحی مرکزی وغربی ایران کنونی ندارم.

   نخستن شاعران بزرگ اصفهان جمالدین اصفهانی سده ششم است و نخستین شاعران بزرگ شیراز سعد شیرازی است. نخستین شاعران برجسته آذربایجان قطران تبریزی - ابوالعلاء گنجوی - نظامی گنجوی و خاقانی شروانی هستند که بازهم به سده ی پنجم وششم تعلق دارند.

این نوشتار برگرفته شده از کتاب(همزبانی وبی زبانی) محمدکاظم کاظمی افغانستانی می باشد که حالان در تهران زندگی میکند